۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

من یه آدم معمولی هستم. خیلی معمولی


خیلی ساده، من یه آدم معمولیم. اما حق دارم، به عنوان یه ایرونی حق دارم نظر بدم در مورد اون چیزی که دوست دارم و می دونم خیلی از هم سن و سالهای من می خوان.
من دلم می خواد تو خیابون بدون حجاب راه برم. موسوی این اجازه رو به من می ده؟ کروبی چی؟ من دلم می خواد برم کنسرت شهرام شبپره، محسن نامجو، نه اصلا تو مودی هستم که برم کنسرت زدبازی. کدوم یکی از اینهایی که تو نظام اسلامی هستند این اجازه رو به من می دن؟
من دلم می خواد دستم رو بزارم تو دست اونی که دوست دارم راه برم. تمام خیابونهارو گز کنم و خاطره بسازم. من یه همجنس خواهم. دوست دارم حداقل قوانین کشورم از من حمایت کنه. من دوست دارم یه شب خسته و کوفته برم یه بار، برم یه کلاب، برم بدوم تو کوچه ها کسی هم کاری به من نداشته باشه. من یک زنم، دوست دارم با لباس ورزشی تو خیابونهای شهرم بدوم و ورزش کنم و دوست دارم برم تیم مورد علاقه باشگاهیم رو تشویق کنم. من خیلی چیزا دوست دارم. اما همه اونها به همین سادگیه که می بینین. من اهل سیاست و فلسفه و آهسته آهسته و گذر و سفسطه و کنایه و این حرفها نیستم. یه آدمم، یه جوون، دوست ندارم که جوونیم بیشتر از این هدر بره. نمی خواد بیاین برای من داستان سرایی کنی که هدف زندگی خیلی بیشتر از اینه و .... باور کنید که من یه آدم معمولیم. می خوام زندگی کنم. همین. و سوالم اینه:" با موسوی، کروبی و یا هرکسی که شما بگین و در این نظام باشه کدوم یکی از خواسته های ساده من برآورده می شه؟ کدوم؟........